نوشته شده توسط : محمد میرشکار

 عامل اصلی قیام مردم مصر، تحقیر آنها توسط "نامبارك" بود

 

 


 

رهبر انقلاب از جمله در یك خطبه 20 دقیقه ای به زبان عربی، رهنمودهای مهمی را خطاب به مردم، علما و ارتش مصر بیان كردند و اظهار كردند:شكی نیست كه قیام ملتها بسته به اقتضائات هر كشوری دارای مختصات منحصر به فردی است و نمی توان چیزی را كه در انقلاب اسلامی ایران واقع شد، در دیگر كشورهای اسلامی انتظار داشت.

 


 

 

مقدمه:

 

 

 

 

 

 

مواضع رهبری درباره انقلاب مصر

سرمای هوای تهران، یخبندان و زمستان بهمن ماه باعث نشد که گرمای نماز جمعه تهران که با حضور انبوه مردم تهران با امامت رهبر معظم انقلاب کاسته شود. خطبه های نماز جمعه رهبر معظم انقلاب ،حضور مردم و تظاهرات آنان در حمایت انقلاب مصر این روز تهران را گرمایی خاص بخشیده بود. اگرچه خطبه های نماز جمعه آقا بیش از 100 دقیقه به طول انجامید و بخشی از آن به زبان عربی قرائت شد اما این لحظات مانند چشم به هم زدنی گذشت.

اگرچه ایشان به مباحث زیادی در این خطبه ها اشاره کردند و نکات زیادی را مورد بحث قرار دادند اما تحولات اخیر جهان عرب،خاورمیانه و شمال آفریقا مهم ترین فرازهای خطبه های نماز جمعه تهران را به خوذ اختصاص داد.اگرچه تا کنون برخی مقامات کشورمان درباره این تحولات نکاتی را گوشزد کرده بودند اما بیانات ایشان چارچوب سیاستهای نظام را در قبال این تحولات ترسیم نموده و خط تحلیلی واضحی را برای افکار عمومی ایران و منطقه ترسیم کرد.لذا به نظر می رسد می بایست دوباره فرازهای مهم این خطبه ها برای تحلیلهای آینده مان مورد مطالعه قرار گیرد.

می توانید مسأله مصر شکست آمریکاست ، از سخنان رهبری را بشنوید.

به همین منظور فراز های مهم  خطبه های نماز جمعه امروز تهران برای تحلیل و تبیین ارائه شده و درباره آن به بررسی و تحلیل اقدام می شود:

انقلاب اسلامی مدل ایران یا انقلاب نارنجی اوکراین؟

شكی نیست كه قیام ملتها بسته به اقتضائات هر كشوری دارای مختصات منحصر به فردی است و نمی توان چیزی را كه در انقلاب اسلامی ایران واقع شد، در دیگر كشورهای اسلامی انتظار داشت.

این فراز از سخنان معظم له بر نکته بسیار اساسی اشاره دارد. در این روزها در جامعه ما و افکار عمومی منطقه این مساله مطرح است که رابطه انقلاب بهمن(فوریه)2011 مصر با انقلاب بهمن/ فوریه (1979) 1357  ایران چیست؟ عده ای از فعالان سیاسی رابطه این همانی بین این دو پدیده قائلند و معتقدند انقلاب اسلامی دوم در مصر در حال اتفاق است و نتیجه آن نظام اسلامی مانند ایران است.از سوی دیگر عده ای بویژه جریان های غرب گرا و رسانه های وابسته به آنها معتقدند که این جنبش جنبشی سکولار و لیبرال است و اصولا ارتباطی با انقلاب ایران ندارد.این دو نگاه افراطی در واقع  با ذهنی سازی بر اساس پیش فرض های خود وقایع سیاسی را تحلیل می کنند. گروه اول نقش تشیع، مرجعیت، رهبری امام خمینی و شرایط سیاسی و اجتماعی ایران را به عنوان عواملی که به انقلاب اسلامی ایران ویژگی های ممتازی بخشید فراموش کرده اند و گروه دوم با هراس از اسلام گرایی در منطقه، چشم بر واقعیتها بسته و فراموش کرده اند مصر اولین گهواره اسلام سیاسی در منطقه خاورمیانه بوده است و جنبش اخوان المسلمین از اوائل قرن بیستم یکی از بزرگترین بازیگران سیاسی مصر بوده است.نگاه رهبر انقلاب بر واقع بینی سیاسی استوار است که وقایع سیاسی و اجتماعی متناسب با شرایط تاریخی و ساختارهای خاص هر کشوری   تحلیل باید شود. در واقع بر مبنای این نگاه قیامها در تونس و مصر نشانه‌ای از بیداری اسلامی در جهان است که در پی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بوده است و بعد از سال‌ها، مردم ایران می‌بینند که صدای آنها در دیگر ملت‌های جهان اسلام شنیده شده است  اما لزوما این انقلابها همان انقلاب اسلامی نیست.

در واقع بر مبنای این نگاه قیامها در تونس و مصر نشانه‌ای از بیداری اسلامی در جهان است که در پی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بوده است و بعد از سال‌ها، مردم ایران می‌بینند که صدای آنها در دیگر ملت‌های جهان اسلام شنیده شده است  اما لزوما این انقلابها عینا همان انقلاب اسلامی نیست.

و ادامه در {{ادامه مطلب}}

 

 



:: بازدید از این مطلب : 164
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد میرشکار

 وقتی مردم به ستوه می آیند!

 


 

 

 

مدتی است مردم از  پیر و جوان گرفته تا مسیحی و مسلمان؛ از  فقیر و غنی به نشانه اعتراض به خیابان ها ریخته اند و چند روزی است که در میدان التحریر و میادین دیگر تجمع کرده اند تا اینکه صدایشان شنیده شود. اما فریاد آنان برای تغییر گویی بر گوش های کر حسنی مبارک کوبیده می شود.

 


 

 

مصر

در این دو هفته گذشته هر بار به سراغ اخبار و خبرگزاری های رسمی و غیر رسمی می رویم سخن از تونس، اردن و مصر است. تحولات این کشورها به حدی همه را مشغول به خود کرده که تا حدی از سایر کشورها غافل شدیم. همه مردم دنیا یا شاید بهتر است بگویم مردم ایران به طور ویژه منتظرند زودتر خبر پیروزی این جریان به راه افتاده در مصر به آنها برسد. همه به نوعی روز شماری می کنند. درست در همین روزها در سال 1357 مردم کشور ما این گونه تحولات را با رهبری بزرگ به نوعی دیگر تجربه کردند و در حال حاضر این اوضاع مصر برای آنها غریبه نیست. 

تقریبا دو سوم  جمعیت مصر در زمان حکومت حسنی مبارک  متولد شده اند. بسیاری از آنها  تاکنون حتی چیزی جز قوانین حکومتی وی  در سر نمی پروراندند. اما مدتی است مردم از  پیر و جوان گرفته تا مسیحی و مسلمان؛ از  فقیر و غنی به نشانه اعتراض به خیابان ها ریخته اند و چند روزی است که در میدان التحریر و میادین دیگر تجمع کرده اند تا اینکه صدایشان شنیده شود. اما فریاد آنان برای تغییر گویی بر گوش های کر حسنی مبارک کوبیده می شود.

زمانی که اعتراضات غیر منتظره در جنوب قاهره به وقوع پیوست تلویزیون دولتی مصر به پخش برنامه مستندی درباره اهرام مصر پرداخت! از آشوب بوجود آمده در آخرین ساعات شب هیچ  سخنی به میان نیامد. به علاوه روز بعد اکثر روزنامه ها که در سلطه دولت دیکتاتور این کشور گرفتار هستند در عناوین خبرهای خود به مسائل کشورهای اطراف مانند لبنان پرداختند. اما روزنامه های غیر دولتی تصاویری از مجروح شدن مردم را به تصویر کشیدند و از شعارهایی نظیر «هشدار» استفاده کردند. این روند باز ادامه پیدا کرد، در حالیکه همه شبکه های ماهواره ای و تلویزیونی ناآرامی های مصر را به نمایش در آورده بودند تلویزیون این کشور به پخش صحنه هایی زیبا از رود نیل و کشتی های پهلو گرفته پرداخت.

همه شبکه های ماهواره ای و تلویزیونی ناآرامی های مصر را به نمایش در آورده بودند تلویزیون این کشور به پخش صحنه هایی زیبا از رود نیل و کشتی های پهلو گرفته پرداخت.

شاید سکوت دولت مبارک در روزهای نخست اعتراضات رساتر از آنچه که به نظر می رسد باشد. در همان روزها «صفوت الشریف» دبیر کل حزب حاکم و طرفدار مبارک در مصاحبه مطبوعاتی اذعان داشت که نگران جوانان است. به اعتقاد وی آنها گمراه شده اند و دولت هیچ گونه مصالحه ای با صدها تن از مردم مجروح شده در اعتراضات نخواهد داشت. اما این دولت خود گمراه شده بود و یا به نوعی خود را به گمراهی زده بود و فکر می کرد می تواند این بحران را نادیده گرفت. آنها متصور بودند این جرقه ای که به باروت خشم مردم از این نظام دیکتاتوری زده شده یک شبه خفه خواهد شد. محاسبات چگونه از آب در آمد؟ حسنی مبارک این پادشاه در حال سرنگونی در ابتدا به سرکوب اعتراضات پرداخت. اما اعتراضات تا آنجا ادامه یافت که دولت امریکا بزرگترین متحد حسنی مبارک نیز پشت او را خالی کرد و در این شرایط تنهایش گذاشت. پس از آنکه خود را در جبهه متحدان امریکاییش نیز تنها دید خود را برای کناره گیری آماده کرده است اما هنوز نتوانسته از این منصب دل بکند.

محمد البرادعی

در این میان افرادی به فکر صید ماهی از آب گل آلود افتادند. یکی از این افراد «محمدالبرادعی» بود که خود را نامزد رهبر موقت اعلام کرد. او می خواهد از این اوضاع به نحو احسنت برای خود بهره برداری کند و پس از پایان این اغتشاشات جایگاهی محکم برای خود درست کند.

معمولا وقتی در کشوری این اوضاع اتفاق می افتد بازار شایعه هر روز گرم تر و گرم تر می شود. شایعاتی به گوش می رسد وزارت اطلاعات این حکومت دیکتاتور بسیاری از افراد شرور و زندانی را به صورت گروه های کوچکی آزاد کرده که «اخوان الحق» یا «برادران حق» نام دارند، گروهی افراطی که به خیابان ها آمده و با چاقو زدن و اسید پاشی و یا آتش زدن ماشین های پارک شده در بسیاری از مناطق  فقیر نشین قاهره و اسکندریه، تظاهرات کنندگان را از قیام صلح طلبانه با خشونت افراطی گرایی اسلامی پشیمان کنند. (قضاوت و دلیل بر صحت یا عدم صحت این شایعات به مخاطبان عزیز واگذار می گردد.)

در تمام این مدت سرویس پیام کوتاه مردم کشور مصر توسط مخابرات قطع شده و انتظار می رود تلفن ها نیز تحت نظر باشند. به نظر می رسد سرویس اینترنت نیز در روزهای آتی از سرویس خارج شوند.

در این میان چه کسی می داند قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ حسنی مبارک در آخرین تلاش های خود چه می کند؟ اگر این انقلاب پیروز شود ساختارهای این کشور در هم نوردیده می شوند و بنایی نو بر پا می شود؟چه نوع حکومتی بر سر این کشور عرب خواهد آمد؟ تنها مسئله ای که روشن است این است : مردم به ستوه آمده اند.

پی نوشت:

• سایت الجزیره

 


 

 


 

*فیلمهای جدید درباره تحولات مصر را اینجا ببنید



:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد میرشکار

 اوضاع مصر و اخوان المسلمین

 


 

ناآرامی ها و اعتراضات در این کشور آفریقایی تا به جایی رسید که موجبات فرار «زین العابدین بن علی» رئیس جمهور پیشین را فراهم کرد. بن علی پس از 23 سال، روز جمعه 24 دی ماه قدرت را ترک کرداخوان المسلمین سازمان مذهبی - سیاسی است که در 1307 هجری شمسی در مصر و به وسیله «شیخ حسن بن احمد بن عبدالرحمن البنا» معروف به حسن البنا در شهر اسماعیلیه بنیانگذاری شد .

 


 

تونس رییس جمهور بن علی

در چند ماه اخیر آنارشی جهانی ابعاد وسیع تری به خود گرفت. مردم کشور تونس به پا خواستند تا خود را از بندهای درهم تنیده شده دیکتاتوری برهانند.  ناآرامی ها و اعتراضات در این کشور آفریقایی تا به جایی رسید که موجبات فرار «زین العابدین بن علی» رئیس جمهور پیشین را فراهم کرد. بن علی پس از 23 سال، روز جمعه 24 دی ماه قدرت را ترک کرد. در این میان اوضاع کشور اردن بهتر از تونس نیست. نزدیک به یک ماه است که شهرهای این کشور روی آرامش ندیده  است. این اغتشاشات هر روز شکل جدی تری به خود گرفت تا جاییکه «عبدالله دوم» پادشاه این کشور نخست وزیر خود را از کار برکنار کرده و سعی بر آرام کردن اوضاع دارد که البته هنوز موفقیتی نداشته است. از سوی دیگر مردم مصر بعد از سالیان طولانی بر علیه پادشاه مستبد و دیکتاتور خود «حسنی مبارک» دست به شورش زدند. مردم در شهرهای مختلف به خیابان ها ریخته با سر دادن شعارهایی علیه حسنی مبارک، خواستار کناره گیری او شدند. این پادشاه دیکتاتور احتمالا از کشور فرار کرده است و درواقعیت امر می توان گفت حکومت مصر عملا سرنگون شده است. در روند شکل گیری این تحولات ملت، گروه و احزاب گوناگونی نقش داشته اند. احزاب مدرن در مصر سابقه 35 ساله دارند که در بین احزاب مصر چهار حزب وفد، ناصری، التجمع و جبهه دموكراتیك از همه شناخته شده تر هستند ولی در عرصه واقعی این اخوان المسلمون است كه برغم ممنوعیت فعالیت، بازیگر اصلی در میان احزاب معارض مصر است. به همین خاطر در این مقاله پس از معرفی اجمالی اخوان المسلمین نگاه کوتاهی به موضع گیری آنها در اوضاع کنونی مصر می کنیم.

معرفی اخوان المسلمین

اخوان المسلمین سازمان مذهبی - سیاسی است که در 1307 هجری شمسی در مصر و به وسیله «شیخ حسن بن احمد بن عبدالرحمن البنا» معروف به حسن البنا در شهر اسماعیلیه بنیانگذاری شد . سپس‌در دیگر كشورهای‌عربى‌و اسلامى‌به‌فعالیت‌می پردازد. این نهضت به تاثیر از اندیشه هاى سید جمال الدین اسدآبادی و در پاسخ به انحطاط داخلى مسلمانان و سلطه بیگانگان بر كشورهاى اسلامى، به ویژه بر كشور مصر پدید آمد. اخوان المسلمین جهت رسیدن به اهدافش (چون زنده كردن شعائر اسلامى و برافكندن سلطه اجانب و برقرارى حكومت اسلامى ) در جبهه هاى مختلف فرهنگى، نظامى و سیاسى به مبارزه پرداخت، و در این رهگذر چند بار به دست حكومت ملك فاروق منحل شد و طى آن شمار زیادى از اعضاى آن دستگیر و یا اعدام شدند. پس از ترور حسن البنا، بتدریج تحولى در جنبش اخوان المسلمین صورت گرفت . این تحول عبارت بود از جایگزین كردن راه هاى مسالمت آمیز به جاى مبارزه مسلحانه علیه رژیم و سلطه بیگانگان . این اقدام كه در پى ناامیدى از مؤثر بودن راه حل نظامى برگزیده شد، از محبوبیت و كارآیى اخوان المسلمین كاسته و گروه‌هاى جدید اسلامى (مانند جهاد اسلامى) كه اغلب متاثر از اخوان المسلمین بودند، امّا بر مبارزه نظامى پاى مى فشارند، پا به میدان گذاشتند. با این وصف، تاثیر عمیقى كه جنبش اخوان در روند مبارزات مردم مصر و جهان اسلام داشته است، غیر قابل انكار مى باشد.

«اشرف بدر الدین» عضو گروه اخوان المسلمین مصر گفته است شیوه مقامات مصری در تهدید و بازداشت اعضای اخوان المسلمین، نه تنها باعث ترس و وحشت آنان نشده بلکه اراده آنان را در ادامه راه خود و مقابله جدید با نظام حسنی مبارک تا تحقق همه منافع ملت مصر مستحکم تر کرده است

جنبش اخوان‌المسلمین را اصولاً باید زائیده اوضاع سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر مصر در پی رواج تفکر جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) در میان روشنفکران و آهنگ احساسات ملی‌گرایانه برای اصلاح این کشور در دوران اختتاق بعد از انقلاب 1919 مصر برضد انگلیس دانست. اهداف بنیان‌گذاران این جنبش- به ویژه حسن البناء- از یک سو بر ایجاد تحول در اعتقادات اسلامی مسلمانان و بالاخص مصریان از حالتی ایستا و بی‌تحرک به سمت پویایی و حاکمیت تعالیم شریعت بر زندگی اجتماعی و سیاسی مصر و از سوی دیگر بر یگانگی مسلمانان در برابر استعمارگران غرب که کشورهای اسلامی را مورد تجاوز قرار داده بودند، دور می زد. آزادسازى دنیاى اسلام از سلطه بیگانگان، مبارزه با جهل، بیمارى و فقر، ترویج صلح جهانى، تجدید خلافت اسلامى، ایجاد یك دولت مذهبى، وحدت كشورهاى عرب مسلمان و ... از هدف ها و خواسته هاى اخوان المسلمین است.

موضع جریان اخوان المسلمین در اوضاع کنونی مصر

«محمد غانم» نماینده اخوان المسلمین مصر در انگلیس گفته است: تنها راه پیش روی مصر در شرایط کنونی، قیام مردم

آشنایی با جنبش اخوان المسلمین

و خلاص شدن از شر حکومت حسنی مبارک همانند بن علی در تونس است و رسیدن به این هدف نیز امکان پذیر است. تفاوت هایی میان وضع تونس و مصر وجود دارد اما آنها دو بخش از ملت واحد اسلامی هستند و دراین دو کشور، ساختار سیاسی به گونه ای بوده است كه مبارک و بن علی قدرت را به صورت انحصاری در اختیار خودشان داشته اند و با فساد حکومتی، خون مردم را ریختند. مخالفان باید برای دوره گذارآماده شوند تا پس از آن انتخابات آزاد برگزار شود و مردم مصر بتوانند از حقی که برای مدت طولانی از آن محروم بوده اند استفاده کنند، زیرا مبارک در همه انتخابات تقلب کرده و افرادی فاسد را از این طریق در اطراف خودش جمع کرده است. او همچنین افزوده است که آمریکا به هیچ وجه حق ندارد خواسته های خودش را به مردم مصر تحمیل کند، مصر به ملت مصر تعلق دارد و مصری ها خودشان می توانند باتوجه به باورهای خودشان به دموکراسی، حکومتشان را تعیین کنند.

«اشرف بدر الدین» عضو گروه اخوان المسلمین مصر گفته است شیوه مقامات مصری در تهدید و بازداشت اعضای اخوان المسلمین، نه تنها باعث ترس و وحشت آنان نشده بلکه اراده آنان را در ادامه راه خود و مقابله جدید با نظام حسنی مبارک تا تحقق همه منافع ملت مصر مستحکم تر کرده است. اخوان المسلمین در راه تحقق آزادی و کرامت انسانی مردم مصر گام بر می دارد و درهمه فعالیت های آنان برای مطالبه حقوقشان شرکت می کند. شعاری که در سراسر طنین افکن شده، تغییر، آزادی، عدالت اجتماعی و لغو وضعیت فوق العاده ای است که از سی سال پیش تاکنون بر ملت مصر تحمیل شده است.  وی همچنین در ادامه بیان داشته که ما خواستار بازنگری فوری در سیاست خارجی مصر در قبال رژیم اشغالگراسرائیل و قطع روابط با این رژیم و حمایت از مقاومت در لبنان و فلسطین هستیم . از جمله مطالبات فوری تظاهرکنندگان مصری، آزادی و عفو عمومی همه زندانیان سیاسی و افرادی است که در جریان انتفاضه اخیر بازداشت شده، تضمین آزادی احزاب و لغو محدودیت های مطبوعات و همچنین محاکمه کسانی است که ثروت آن ها در سال های حکومت مبارک و حزب ملی حاکم به طور غیرطبیعی افزایش یافته است.

«عصام العریان» رییس بخش سیاسی اخوان المسلمین مصر قبل از بازداشت توسط نیروهای امنیتی مصر اعلام کرده است: امیدواریم حکومت نظام مبارک هر چه سریعتر پایان یابد و خشم و نارضایتی مردم بیش از این ادامه نیابد. وی همچنین ده خواسته اصلی اخوان المسلمین را اعلام کرده است که از اصلی ترین آنها می توان به انحلال مجلس تقلبی و برگزاری انتخابات آزاد و شفاف، زندگی آزاد و با کرامت، لغو حالت فوق العاده، تحقق عدالت اجتماعی و مبارزه با فاسدان دولتی اشاره کرد.



:: بازدید از این مطلب : 171
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد میرشکار

 اتهامات مشرف در ترور بی نظیر بوتو

 


اتهامات وارده به پرویز مشرف در مورد ترور بی نظیر بوتو، نخست وزیر اسبق پاکستان شرایط جدیدی را در پاکستان پدید آورده و در کنار بحران های دیگر این کشور، فضا را برای ناآرامی در پاکستان و پدید آمدن شرایط جدید فراهم آورده است.


 

بوتو و مشرف

اخیرا دادستانی پاکستان اعلام کرد كه نام پرویز مشرف، رئیس‌جمهور سابق این کشور به فهرست متهمان ترور بی‌نظیر بوتو، نخست‌وزیر اسبق پاکستان افزوده شده است. این نظر اتهام بر اساس کیفرخواست آژانس فدرال تحقیقات که به دادگاه ضد تروریسم ارائه شده است، اعلام شده و همچنن بر اساس بررسی ریزمکالمات تلفن همراه بوتو که به تازگی پیدا شده، از سعود عزیز، افسر سابق و خرم شهزاد، مقام سابق پلیس راولپندی به‌عنوان دیگر متهمان نام برده شده است. در تحقیقات اثبات شده است که دستور تغییر تدابیر امنیتی برای بوتو توسط مشرف صادر شده و صحنه جنایت بلافاصله پس از این ترور پاک‌سازی شده است.

این در حالی است که کمیته‌ ی سازمان ملل ماه آوریل سال 2010 میلادی، دولت مشرف را به‌علت ناتوانی در تامین امنیت بوتو مقصر دانسته بود ولی دولت مشرف، یکی از رهبران سابق طالبان را مسئول ترور بوتو اعلام کرده است.

این شرایط در کنار وضعیت نامطلوب اقتصادی و مشکلات موجود در ایالات شمالی این کشور، شرایط نامطلوب سیاسی را در این کشور پدید آورده و به آن دامن می زند. پاکستان از دیر باز با مشکلات عدیده ای مواجه بوده و مردم این کشور نیز لطمات بسیاری از قبال دیکتاتوری، کودتا و ترور در این کشور متحمل شده اند. پشتیبانی مستقیم سازمان اطلاعات ارتش پاکستان موسوم به ISI از طالبان در طول سال های پایانی دهه 90 قرن گذشته که تا به امروز ادامه داشته، وضعیتی بحرانی برای مردم افغانستان و شمال پاکستان فراهم آورده است. هم اکنون نیز پس از سقوط طالبان در افغانستان مردم شمال پاکستان و از جمله ایالت وزیرستان شمالی دچار حملات متعدد هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی قرار دارند. از طرف دیگر عدم توانایی دولت پاکستان در برآورده کردن حوائج مردم و تامین امنیت در نقاط مختلف این کشور، این پیش بینی را از طرف کارشناسان به دنبال داشته که در آینده ای نزدیک این کشور راه تجزیه را خواهد پیمود.

در این نوشتار برآنیم بخشی از زندگی پرویز مشرف، دیکتاتور سابق پاکستان را بررسی کرده و نقش وی در ترور بی نظیر بوتو را تبیین کنیم.  

پرویز مشرف دومین فرزند از جمع سه پسر خانواده ‌است که در ۱۰ آگوست ۱۹۴۳ در نهر والی هاولی واقع در منطقهٔ دریاگنج نزدیک دهلی و در هندوستان تحت حاکمیت انگلستان متولد شد. پس از تقسیم هندوستان، همراه با والدین خود به پاکستان مهاجرت نمود و در کراچی سکنی گزید. او وابسته به جامعهٔ مسلمان اردو زبان مهاجر است. مشرف از خانوادهٔ متوسط سطح پایینی است. پدرش سید مشرف‌الدین، به عنوان منشی سفارت پاکستان در ترکیه کار می‌کرد. او سالهای نخستین زندگی خود را از ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۶ میلادی در ترکیه گذراند. وی درسال ۱۹۶۱، وارد دانشکده نظامی پاکستان در کاکول شد، و در دوره ۱۱ ام آن در کلاسش فارغ التحصیل گردید و سپس در واحد توپخانه آن به خدمت پذیرفته شد. به عنوان فارغ التحصیل از کالج کارمندی کوئتا، و کالج دفاع ملی در راولپندی، مشرف از کالج سلطنتی تحقیقات دفاعی بریتانیای کبیر نیز فارغ التحصیل گردید. در سال ۱۹۶۵، مشرف در خاطرات خود فاش می‌کند که او با گرفتن مرخصی غیر مجاز، قرار بود تا در یک دادگاه نظامی به خاطر آن احضار گردد، اما به خاطر جنگ با هندوستان موضوع آن لغو گردید. مشرف در جنگ هند- پاکستان در سال ۱۹۶۵ به عنوان ستوان دو در یگان میدانی توپخانه شماره ۱۶ حضور داشت. یگان او به عنوان مامور بخشی از رسته نظامی اول در تهاجم در ناحیه خمکاران فعالیت می نمود که حمله اصلی را علیه ارتش هند برنامه ریزی نمود. با وجود احراز امتیاز و برتری عمده از لحاظ نظامی اولین واحد مسلح (با نام " غرور ارتش پاکستان") متحمل شکست سختی شد و خمکاران به گورستان تانکهای پاکستانی تبدیل شد. با وجود تمام محاسبات پیشرفت حساس در نبرد اسال اوتار به ناکامی انجامید، چرا که پاکستان فرصت طلایی را برای به دست آوردن نقاط مهم از لحاظ راهبردی از دست داد و نقطه عطفی در جنگ شد. بعدها، وی در جنگ ۱۹۷۱ هند- پاکستان به عنوان فرمانده یگان از  گردان نظامی کماندوها خدمت نمود. سپس او فرمانده یگان‌های توپخانه و سپس فرمانده واحد سواره نظام گردید. در ارتقاء به درجه سرلشگری در ۱۵ ژانویه ۱۹۹۱، او فرمانده واحد سولره نظام بود. سپس، در ۲۱ اکتبر ۱۹۹۵، او به مقام سپهبدی و فرماندهی سپاه یکی رسید. در سال ۱۹۹۸، در پی بازنشستگی ژنرال جهانگیر کرامت، او شخصا" از سوی نخست وزیر نواز شریف به مقام افسران عالی رتبه ارتشی دست یافت، و فرماندهی کل ارتش را به دست گرفت.

سهل انگاری در محاسبات امنیتی برای حفظ جان بی نظیر بوتو از سوی دستگاههای مسئول تحت مسئولیت دولت مشرف باعث وقوع چنین حادثه‌ای اعلام شده است

 در سال ۱۹۹۹، او ارتش پاکستان را طی درگیری کارجیل هدایت می نمود. از آوریل تا ژوئن۱۹۹۹، پاکستان و هندوستان در درگیری کارجیل شرکت کردند که در آن مشرف رئیس ستاد ارتش پاکستان بود. این درگیری موجب بی اعتمادی بین رهبری دولتی و نظامی شد و این نهایتا" به برکناری دولت شریف منجر گردید. مشرف بطور رسمی در ۱۲ اکتبر ۱۹۹۹ در پی کودتایی بدون خونریزی رئیس حکومت پاکستان شد. در آن روز، نخست وزیر مشروطه پاکستان نواز شریف کوشید تا مشرف را کنار زده و به جای او رئیس سازمان اطلاعات داخلی پاکستان (ISI) خواجه زین الدین را بر سر کارآورد. مشرف که خارج از کشور بود، با یک پرواز هوایی بازرگانی وارد پاکستان شد. ژنرالهای بالا رتبه ارتش از پذیرش برکناری مشرف خودداری نمودند. شریف به فرودگاه کراچی دستور داد تا از فرود هواپیمای حامل مشرف جلوگیری کند، که پس از آن مجبور شد در آسمانهای اطراف کراچی دور بزند. در کودتا، ژنرالها دولت شریف را برکنار نموده و فرودگاه را تحت کنترل خود درآوردند. هواپیما تنها پس از آن که سوخت آن در حال اتمام بود، فرود آمد و مشرف کنترل دولت را در دست گرفت. شریف در خانه خود زندانی بود و سپس به تبعید فرستاده شد. او و دیگر رهبران دموکراتیک در پی آن از ورود به پاکستان ممنوع شدند. بر اساس یک گزارش، مخالفت بین مشرف و شریف در حول این محور دور می‌زد که نخست وزیر منتخب دموکراتیک آن کشور به یافتن راه حلی دیپلماتیک برای درگیری تمایل داشت.

رئیس جمهور وقت پاکستان، رفیق طرار تا ژوئن ۲۰۰۱ به تصدی خود ادامه داد. مشرف بطور رسمی در ۲۰ ژوئن ۲۰۰۱ درست چند روز پیش از دیدار مقرر خود برای مذاکره با هند در آگرا خود را رئیس جمهور پاکستان کرد.

کمی پس از روی کار آمدن مشرف، بسیاری از مردم به دادگاه این کشور تقاضاهایی مبنی بر تعیین صلاحیت وی جهت احراز قدرت عرضه کردند. در ۱۲ می ۲۰۰۰، دادگاه عالی پاکستان به مشرف دستور داد تا در ۱۲ اکتبر ۲۰۰۲ انتخابات سراسری را برگذار نماید. در تلاش برای مشروعیت دادن به ریاست جمهوری خود، او قول داد که به تلاشش پس از رسیدن به احیاء دموکراسی ادامه دهد، او همه پرسی را در ۳۰آوریل،۲۰۰۲ برای تمدید دوره ۵ساله ریاست جمهوری خود پس از انتخابات اکتبر برگزار کرد. اما، همه پرسی توسط اکثریت گروه‌های سیاسی پاکستانی بایکوت شد، که بعدها شکایت کردند که انتخابات به شدت یک انتخابات صوری بوده، و تعداد کل رای دهندگان بر اساس بالترین تخمینها، ٪۳۰ یا کمتر بوده است. چند هفته بعد، مشرف در تلویزیون حاضر شد و به خاطر " اختلالات" در همه پرسی از مردم پوزش خواست. همچنین مشرف به زور تعدادی از قضات دادگاه عالی پاکستان را برکنار کرد. این افراد شامل قاضی تقی عثمانی می‌شد که یک مقام جهانی در قانون مالیه بین‌المللی و قانون مشروطه داشت. سردبیران روزنامه‌هایی که همچون سردبیر روزنامه بلوچستان پست مخالف مشرف بودند نیز تبعید شدند.

انتخابات عمومی در اکتبر۲۰۰۲ برگذار شد و اکثریت کرسی‌های مجلس پاکستان توسط حزب مسلم لیگ پاکستان در اختیار گرفته شد اما احزاب مخالف مشرف بطور موثر برای یکسال مجمع ملی پاکستان را به حالت فلج نگهداشتند. این بن بست در دسامبر ۲۰۰۳ با توافق با حزب متحد مجلس در جهت ترک ارتش در ۳۱ دسامبر ۲۰۰۴ به اتمام رسید. او نهایتا" از عمل به قول خود خودداری نمود. با حمایت این حزب، قانونگذاران طرفدار مشرف توانستند دو سوم اکثریت مطلق آراء را که برای تصویب اصلاحیه هفدهم برای قانون اساسی پاکستان لازم بود به دست آورند، که کودتای ۱۹۹۹ مشرف را در گذشته و بسیاری از احکام وی را مشروعیت می بخشید.

ر رای اعتماد مورخه ۱ ژانویه ۲۰۰۴، مشرف با احراز ۶۵۸ رای از مجموع ۱۱۷۰ رای در انتخابات هیئت انتخاب کنندگان، بر اساس قانون اساسی پاکستان در پست ریاست جمهوری تا اکتبر۲۰۰۷ به عنوان رئیس جمهور ابقاء شد.

مشرف در جریان حمله آمریکا به افغانستان به نفع دولت آمریکا وارد عمل شد و خطاب به مردم پاکستان اظهار داشت که با این که وی از طالبان حمایت می‌کرده، اما پاکستان از حمایت آنها برگشته، چرا که پاکستان درگیر خطر (حمله) از سوی اتحاد هند و آمریکا است. وی در ۱۲ ژانویه ۲۰۰۲، نیز در یک سخنرانی علیه افراطی گرایی اسلامی علنا" هرگونه اقدامات تروریستی را محکوم کرد.

در زمان ترور بی نظیر بوتو نیز هیچ گروهی مسئولیت قتل بی‌نظیر بوتو را برعهده نگرفت اما دولت وقت پاكستان به سهل انگاری در حفاظت از جان خانم بوتو متهم شد

در ۴ دسامبر۲۰۰۳، ژنرال مشرف از یک اقدام تروریستی جان سالم بدر برد زمانی که یک بمب قدرتمند چند دقیقه پس از آن که گروه بسیار حفاظتی بدرقه وی از روی پل راولپندی عبور کردند. این سومین مورد از یک چنین تلاشهایی در طی حومت ۴ ساله وی بود. ۱۱روز بعد، در ۲۵ دسامبر۲۰۰۳، دو بمبگذار انتحاری کوشیدند تا مشرف را ترور نمایند، اما ماشینهای حامل بمب آنها نتوانست رئیس جمهور را بکشد، در عوض ۱۶ نفر به این وسیله کشته شدند. مشرف تنها بر اثر شیشه ضد گلوله جلوی اتومبیل خود از مهلکه جان سالم بدر برد. ظاهرا" امجد فارق یک شبه نظامی به عنوان مظنون جهت سازماندهی این گونه تلاشها محسوب شده و و او در سال ۲۰۰۴ پس از یک دوره تعقیب گسترده از سوی نیروهای پاکستانی کشته شد.

پرویز مشرف

پرویز مشرف، سرانجام در ۱۸ اوت ۲۰۰۸، در یک سخنرانی تلویزیونی، استعفای خود را از مقام ریاست جمهوری پاکستان اعلام کرد. آقای مشرف با دفاع از عملکرد 9 ساله دولت خود، گفت که به خاطر منافع کشور استفعا می‌دهد و آینده خود را به قضاوت مردم واگذار می‌کند. او نخستین رئیس جمهور پاکستان بود که از این مقام کناره گیری کرد.

در شرایط حکومت مشرف و دو سال پیش از ترور بی‌نظیر بوتو در حالی که وی رهبری حزب مردم را برای مبارزه با دولت پرویز مشرف بر عهده داشت، دولت بوش مبلغ 22 میلیون دلار را برای تقویت احزاب سیاسی در پاکستان تخصیص داد. مطابق با اسناد وزارت امور خارجه آمریکا، این کشور معادل 22 میلیون دلار برای استقرار برنامه‌های دمکراسی در پاکستان در سال 2006 تخصیص داده است. بخش اعظم این مبلغ برای کمیته انتخاباتی که زیر نظر پرویز مشرف است درنظر گرفته شد. این 22 میلیون دلار تنها بخش کوچکی از 6/1 میلیارد دلار کمکی بود که آمریکا در سال 2006 به پاکستان ارائه داد. این مقدار معادل ارزش موتور جت و لوازم یدکی بالگردهایی است که پاکستان در سال 2006 به کمک بودجه آمریکا خریداری کرده بود. در سال گذشته زمانی که قدرت سیاسی پرویز مشرف متزلزل شده بود، دولت بوش تلاش بسیار زیادی برای برقراری ارتباط با گروه‌های مخالف به عمل آورد که از جمله آن می‌توان به اعزام کارشناسان به گروه‌های مخالف اشاره کرد. این شرایط در حالی پدید آمد که دولت مشرف در این راه تلاشی به خرج نداد. با توجه به کمک های آمریکا، نهایتا مشرف موافقت کرد که بی نظیر بوتو در پاکستان حضور یابد اما امروز این مساله مطرح است که سازمان‌های اطلاعاتی این كشور در ترور بی‌نظیر بوتو تدابیر جدی تری را اتخاذ نکرده اند.

براساس گزارش سازمان ملل متحد، نیز سهل انگاری در محاسبات امنیتی برای حفظ جان بی نظیر بوتو از سوی دستگاههای مسئول تحت مسئولیت دولت مشرف باعث وقوع چنین حادثه‌ای اعلام شده است. این گزارش در حالی از بی تدبیری مشرف در این خصوص خبر داده است که مقام‌های پاكستان می‌گویند ترور بی‌نظیر بوتو، توطئه بین‌المللی بوده و از سازمان ملل متحد خواستند درباره آن تحقیق كند.

در زمان ترور بی نظیر بوتو نیز هیچ گروهی مسئولیت قتل بی‌نظیر بوتو را برعهده نگرفت اما دولت وقت پاكستان به سهل انگاری در حفاظت از جان خانم بوتو متهم شد و هدف انتقاد مخالفان قرار گرفته است. رهبران حزب مردم پاكستان نیز با استناد به نتیجه‌گیری‌های گزارش كمیسیون تحقیقات سازمان ملل، پرویز مشرف، رئیس جمهور سابق پاكستان را مسئول ترور بی نظیر بوتو، نخست‌وزیر اسبق این كشور معرفی كرده و اعلام داشتند كه وی نتوانسته امنیت لازم را برای بوتو تامین كند.

پاكستان هشت مقام خود از جمله افراد پلیس مسئول امنیت بی‌نظیر بوتو، نخست وزیر ترور شده‌ پاكستان را پس از انتشار گزارش سازمان ملل مبنی بر اینكه حفاظت از وی ضعیف بوده بركنار كرده است

حزب مردم پاكستان بر عزم و قاطعیت خود برای به محاكمه كشاندن تمام عاملان این اقدام جنایی از جمله مشرف تاكید دارد. اما این اتهامات از سوی پرویز مشرف رئیس جمهور سابق پاکستان نیز بی پاسخ نمانده است. حاكم نظامی سابق پاكستان با اشاره به اینكه وی در زمان ترور بی‌نظیر بوتو، قدرتی در اختیار نداشت، اظهار نموده است كه نخست وزیر وقت پاكستان با توجه به قدرت اجرایی و امنیتی كه از آن برخوردار بود باید در این باره پاسخگو باشد. بر اساس ادعای مشرف، در زمان ترور بوتو، شوكت عزیز كنترل امنیت كشور را در اختیار داشت بنا بر این متهم كردن وی (مشرف) به دست داشتن در قتل نخست وزیر اسبق پاكستان(بوتو) بی‌پایه و اساس است. رئیس جمهور سابق پاكستان در ادامه اظهاراتش، به طور ضمنی اتهامات برخی از مقامات و سازمانهای پاكستان به وی مبنی بر سهل انگاری در برقراری فضای امنیتی مناسب برای بوتو اظهار نموده است كه شوكت عزیز به عنوان نخست وزیر پاكستان، امنیت این كشور را در دست داشت و رئیس جمهور در این گونه موضوع‌ها دخالت نمی‌كرد.

پاكستان هشت مقام خود از جمله افراد پلیس مسئول امنیت بی‌نظیر بوتو، نخست وزیر ترور شده‌ پاكستان را پس از انتشار گزارش سازمان ملل مبنی بر اینكه حفاظت از وی ضعیف بوده بركنار كرده است. به هر حال بازتابهای انتشار گزارش اخیر سازمان ملل متحد در خصوص مرگ بی نظیر بوتو، به نوعی دیگر تقابل پرویز مشرف و آصف علی زرداری را تشدید نموده است. سعود عزیز رئیس اداره پلیس وقت راولپندی، یاسین فاروق رئیس واحد عملیات، خرم شهزاد ورایچ رئیس پلیس منطقه راول تائون، عرفان الهی بخشدار اسبق راولپندی، سید اشفاق انور رئیس دفتر پلیس راولپندی و چوهدری عبدالمجید معاون رئیس كل پلیس ایالت پنجاب را كه هم اكنون نیز در پستهای مهم مشغول وظیفه بودند، مشمول فهرست ممنوع الخروج‌ها قرار گرفته اند. به علاوه ژنرال بازنشسته حمید گل و سرتیپ بازنشسته اعجاز شاه رئیس اسبق سازمان اطلاعات نیز مشمول این فهرست قرار گرفته اند.

حال در این شریط باید منتظ بود و دید که تحفقیقات بیشتر به کجا می آنجامد و دولت پاکستان در این زمینه چه تدابیری اتخاذ می کند. آیا این بار نیز پاکستان در بن بستی سیاسی فرو میرود و یا به گونه ای دیگر از این باتلاق برون می جهد.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد میرشکار

 

22بهمن روز نامبارک آمریکا!

 

 

1-پس از جنگ جهانی دوم ،سیاست خارجی آمریکا در منطقه خاورمیانه دارای دو هدف عمده و اساسی بوده است: اول تامین منابع نفت خام و امنیت آنها و دوم تامین امنیت رژیم صهیونیستی. در دوران جنگ سرد، ایالات متحده ستونهای اتحاد استراتژیک خود را  بر پایه ایران ستم شاهی و عربستان سعودی بنا کرده بود. عربستان سعودی محافظه کار در واقع به عنوان بزرگترین کشور عرب حاشیه خلیج فارس با دخایر فراوان نفتش هم بازار خوبی برای فروش اسلحه است و هم می تواند نقش رهبری را برای شیوخ کوچک خلیجی بازی کند. از سوی دیگر آمریکا پس از کودتا 28 مرداد محمد رضا شاه را به عنوان متحد اصلی خود در خاورمیانه انتخاب کرد. هم منابع نفتی ایران وسوسه انگیز بود و هم شاه بر خلاف سعودی ها از ارتباط و حمایت اسراییل ابایی نداشت. در واقع محمد رضا پهلوی با فروش نفت به رژیم صهیونیستی در زمان جنگ اعراب و اسراییل ،صهیونیست‌ها را نجات داد و نشان داد ایران شاهنشاهی متحد خوبی برای اسراییل است.

پهلوی و مبارک

2-اگرچه ایالات متحده در سیاست خارجی خود بین دو جنگ جهانی با دکترین ویلسونی ایدئال گرا به کنش در سیاست خارجی مشغول بود،اما جنگ جهانی دوم رئالیسم را جایگزین آن کرد. این رئالیسم دستاویز خوبی برای حمایت از دیکتاتورهای منطقه ای فقط به خاطر مبارزه با مارکسیسم یا منابع طبیعی بود. رژیم مطلقه محمدرضا شاهی که با کودتا علیه دولت ملی در سال 1332 با حمایت آمریکا پاگرفت ،اگرچه ضد آزادی مطبوعات بود،انتخابات واقعی نداشت،به معنای کامل حقوق بشر را نقض می کرد، نه مشروطه بود ونه دموکراتیک و در این اواخر تک حزبی هم شده بود اما متحد آمریکا بود و جزیره ثبات اردوگاه غرب. منابع طبیعی و نفتی ایران در اختیار آمریکا قرارداشت و ظرفیتهای ژئوپلتیک و استراتژیک کشورمان در جهت حفظ منافع بلوک غرب و امنیت صهیونیستها استفاده میشد.

 رژیم مطلقه محمدرضا شاهی که با کودتا علیه دولت ملی در سال 1332 با حمایت آمریکا پاگرفت ،اگرچه ضد آزادی مطبوعات بود،انتخابات واقعی نداشت،به معنای کامل حقوق بشر را نقض می کرد، نه مشروطه بود ونه دموکراتیک و در این اواخر تک حزبی هم شده بود اما متحد آمریکا بود و جزیره ثبات اردوگاه غرب.

3-در سالهای دهه 60 میلادی مصر آبستن حوادث بسیاری بود.ملی گرایی عرب و رشد آن تهدیدی جدی برای رژیم صهیونیستی محسوب می شد. جمال عبدالناصر رهبر ناسیونالیست آنروز مصر با ملی گرایی خاصش دوبار به مصاف صهیونیست‌ها رفت که نهایتا با شکست همراه شد. هر چقدر که محمدرضا شاه خود را به آمریکا نزدیک می کرد ،ناصر به شوروی تمایل داشت و محمدرضا و ناصر در واقع خود را رقیب هم می دانستند. اما رقابت ایران و مصر از دوران انور سادات به همگرایی مبدل شد.انورسادات به جای تخاصم با اسراییل غاصب به همگرایی سیاسی و امنیتی با آن پرداخت و به آمریکا نزدیک شد.پس همگرایی با آمریکا و رژیم صهیونیستی به همگرایی شاه و سادات منجر شد.سالهای انتهایی دهه هفتاد میلادی اوج همگرایی مصر سادات و رژیم پهلوی بود و ایالات متحده از داشتن سه متحد بزرگ در منطقه سود می برد.

4-  22 بهمن سال 1357 برای آمریکایی ها به معنای از دست دادن اولین متحد خاورمیانه ای بود. رژیم سلطنتی مطلقه ایران در فوریه 1979 جای خود را به نظامی انقلابی و مذهبی داد که استکبار ستیزی از ویژگی‌های ذاتی اش بود. لنگر ثبات آمریکا به بزرگترین چالشگر نظم هژمونی دو قطبی جهان تبدیل شد و عملا مصر و عربستان دو ستون نظم راهبردی آمریکا را در خاورمیانه عهده دار شدند. انور سادات که پس از امضای قرارداد صلح با صهیونیست‌ها توسط شهید خالد اسلامبولی به هلاکت رسید جای خود را به معاونش حسنی مبارک داد که متحد ذاتی صهیونیست‌ها و غرب بود. پس از تسویه اسلامگرایان در مصر توسط او ،وضعیت فوق العاده بر مصر حاکم شد و بر طبق این وضعیت آزادی مطبوعات محدود،زندانهای سیاسی متراکم، فعالیت احزاب رقیب ممنوع، حقوق بشر نقض و یک رژیم دیکتاتوری رقرار شد. آمریکا هم مانند دوران محمد رضا پهلوی چشم بر سوابق دیکتاتور منشانه مبارک بست و به جای حداقل نقد سالیانه بیش از یک میلیارد دلار کمک بلاعوض به او می کرد.

 آمریکا هم مانند دوران محمد رضا پهلوی چشم بر سوابق دیکتاتور منشانه مبارک بست و به جای حداقل نقد سالیانه بیش از یک میلیارد دلار کمک بلاعوض به او می کرد.

5- سی و دو سال بعد در 11 فوریه سال 2011 در همان روز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، دیکتاتور جانشین سیاست‌های شاه در مصر به سرنوشت او دچار شد. ملت مصر در انقلاب 18 روزه خود توانستند رژیم خودکامه و وابسته مصر را به زانو درآورند.آمریکا با حمایت از رژیمهای دیکتاتوری مانند مبارک در واقع این امر رابه اثبات رسانیده که بدترین سوابق را در ترویج و حمایت از مردمسالاری دارد. در این روزها که بعد از 32 سال از انقلاب خمینی کبیر،انفجار نور تمام منطقه خاورمیانه را فرا گرفته و ساختار جدید خاورمیانه اسلامی را بنیان نهاده است، موقعیت آمریکا بیش از پیش تضعیف شده است.خروج ایران از ترتیبات منطقه ای آمریکا در سال 1357 با بازگشت مصر ترمیم شد و دو ستونی مصر و عربستان این ساختار را شکل دادند. اما در همان روز و انقلاب  32 سال بعد در مصر این سوال را در ذهن پدید می آورد که آیا عربستان محافظه کار و فرتوت به تنهایی می تواند بار خروج مصر را به دوش بکشد.آیا دولت جدید مصر به اندازه مبارک در اختیار غربیها و صهیونیستهاست؟پاسخ این سوال منفی به نظر می آید.

 هر چقدر 22 بهمن برای ما و مصری ها بابرکت بوده است روزی بس" نامبارک" برای آمریکا و استکبار است! 



:: بازدید از این مطلب : 173
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد میرشکار

 اتهامات مشرف در ترور بی نظیر بوتو

 


اتهامات وارده به پرویز مشرف در مورد ترور بی نظیر بوتو، نخست وزیر اسبق پاکستان شرایط جدیدی را در پاکستان پدید آورده و در کنار بحران های دیگر این کشور، فضا را برای ناآرامی در پاکستان و پدید آمدن شرایط جدید فراهم آورده است.


 

بوتو و مشرف

اخیرا دادستانی پاکستان اعلام کرد كه نام پرویز مشرف، رئیس‌جمهور سابق این کشور به فهرست متهمان ترور بی‌نظیر بوتو، نخست‌وزیر اسبق پاکستان افزوده شده است. این نظر اتهام بر اساس کیفرخواست آژانس فدرال تحقیقات که به دادگاه ضد تروریسم ارائه شده است، اعلام شده و همچنن بر اساس بررسی ریزمکالمات تلفن همراه بوتو که به تازگی پیدا شده، از سعود عزیز، افسر سابق و خرم شهزاد، مقام سابق پلیس راولپندی به‌عنوان دیگر متهمان نام برده شده است. در تحقیقات اثبات شده است که دستور تغییر تدابیر امنیتی برای بوتو توسط مشرف صادر شده و صحنه جنایت بلافاصله پس از این ترور پاک‌سازی شده است.

این در حالی است که کمیته‌ ی سازمان ملل ماه آوریل سال 2010 میلادی، دولت مشرف را به‌علت ناتوانی در تامین امنیت بوتو مقصر دانسته بود ولی دولت مشرف، یکی از رهبران سابق طالبان را مسئول ترور بوتو اعلام کرده است.

این شرایط در کنار وضعیت نامطلوب اقتصادی و مشکلات موجود در ایالات شمالی این کشور، شرایط نامطلوب سیاسی را در این کشور پدید آورده و به آن دامن می زند. پاکستان از دیر باز با مشکلات عدیده ای مواجه بوده و مردم این کشور نیز لطمات بسیاری از قبال دیکتاتوری، کودتا و ترور در این کشور متحمل شده اند. پشتیبانی مستقیم سازمان اطلاعات ارتش پاکستان موسوم به ISI از طالبان در طول سال های پایانی دهه 90 قرن گذشته که تا به امروز ادامه داشته، وضعیتی بحرانی برای مردم افغانستان و شمال پاکستان فراهم آورده است. هم اکنون نیز پس از سقوط طالبان در افغانستان مردم شمال پاکستان و از جمله ایالت وزیرستان شمالی دچار حملات متعدد هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی قرار دارند. از طرف دیگر عدم توانایی دولت پاکستان در برآورده کردن حوائج مردم و تامین امنیت در نقاط مختلف این کشور، این پیش بینی را از طرف کارشناسان به دنبال داشته که در آینده ای نزدیک این کشور راه تجزیه را خواهد پیمود.

در این نوشتار برآنیم بخشی از زندگی پرویز مشرف، دیکتاتور سابق پاکستان را بررسی کرده و نقش وی در ترور بی نظیر بوتو را تبیین کنیم.  

پرویز مشرف دومین فرزند از جمع سه پسر خانواده ‌است که در ۱۰ آگوست ۱۹۴۳ در نهر والی هاولی واقع در منطقهٔ دریاگنج نزدیک دهلی و در هندوستان تحت حاکمیت انگلستان متولد شد. پس از تقسیم هندوستان، همراه با والدین خود به پاکستان مهاجرت نمود و در کراچی سکنی گزید. او وابسته به جامعهٔ مسلمان اردو زبان مهاجر است. مشرف از خانوادهٔ متوسط سطح پایینی است. پدرش سید مشرف‌الدین، به عنوان منشی سفارت پاکستان در ترکیه کار می‌کرد. او سالهای نخستین زندگی خود را از ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۶ میلادی در ترکیه گذراند. وی درسال ۱۹۶۱، وارد دانشکده نظامی پاکستان در کاکول شد، و در دوره ۱۱ ام آن در کلاسش فارغ التحصیل گردید و سپس در واحد توپخانه آن به خدمت پذیرفته شد. به عنوان فارغ التحصیل از کالج کارمندی کوئتا، و کالج دفاع ملی در راولپندی، مشرف از کالج سلطنتی تحقیقات دفاعی بریتانیای کبیر نیز فارغ التحصیل گردید. در سال ۱۹۶۵، مشرف در خاطرات خود فاش می‌کند که او با گرفتن مرخصی غیر مجاز، قرار بود تا در یک دادگاه نظامی به خاطر آن احضار گردد، اما به خاطر جنگ با هندوستان موضوع آن لغو گردید. مشرف در جنگ هند- پاکستان در سال ۱۹۶۵ به عنوان ستوان دو در یگان میدانی توپخانه شماره ۱۶ حضور داشت. یگان او به عنوان مامور بخشی از رسته نظامی اول در تهاجم در ناحیه خمکاران فعالیت می نمود که حمله اصلی را علیه ارتش هند برنامه ریزی نمود. با وجود احراز امتیاز و برتری عمده از لحاظ نظامی اولین واحد مسلح (با نام " غرور ارتش پاکستان") متحمل شکست سختی شد و خمکاران به گورستان تانکهای پاکستانی تبدیل شد. با وجود تمام محاسبات پیشرفت حساس در نبرد اسال اوتار به ناکامی انجامید، چرا که پاکستان فرصت طلایی را برای به دست آوردن نقاط مهم از لحاظ راهبردی از دست داد و نقطه عطفی در جنگ شد. بعدها، وی در جنگ ۱۹۷۱ هند- پاکستان به عنوان فرمانده یگان از  گردان نظامی کماندوها خدمت نمود. سپس او فرمانده یگان‌های توپخانه و سپس فرمانده واحد سواره نظام گردید. در ارتقاء به درجه سرلشگری در ۱۵ ژانویه ۱۹۹۱، او فرمانده واحد سولره نظام بود. سپس، در ۲۱ اکتبر ۱۹۹۵، او به مقام سپهبدی و فرماندهی سپاه یکی رسید. در سال ۱۹۹۸، در پی بازنشستگی ژنرال جهانگیر کرامت، او شخصا" از سوی نخست وزیر نواز شریف به مقام افسران عالی رتبه ارتشی دست یافت، و فرماندهی کل ارتش را به دست گرفت.

سهل انگاری در محاسبات امنیتی برای حفظ جان بی نظیر بوتو از سوی دستگاههای مسئول تحت مسئولیت دولت مشرف باعث وقوع چنین حادثه‌ای اعلام شده است

 در سال ۱۹۹۹، او ارتش پاکستان را طی درگیری کارجیل هدایت می نمود. از آوریل تا ژوئن۱۹۹۹، پاکستان و هندوستان در درگیری کارجیل شرکت کردند که در آن مشرف رئیس ستاد ارتش پاکستان بود. این درگیری موجب بی اعتمادی بین رهبری دولتی و نظامی شد و این نهایتا" به برکناری دولت شریف منجر گردید. مشرف بطور رسمی در ۱۲ اکتبر ۱۹۹۹ در پی کودتایی بدون خونریزی رئیس حکومت پاکستان شد. در آن روز، نخست وزیر مشروطه پاکستان نواز شریف کوشید تا مشرف را کنار زده و به جای او رئیس سازمان اطلاعات داخلی پاکستان (ISI) خواجه زین الدین را بر سر کارآورد. مشرف که خارج از کشور بود، با یک پرواز هوایی بازرگانی وارد پاکستان شد. ژنرالهای بالا رتبه ارتش از پذیرش برکناری مشرف خودداری نمودند. شریف به فرودگاه کراچی دستور داد تا از فرود هواپیمای حامل مشرف جلوگیری کند، که پس از آن مجبور شد در آسمانهای اطراف کراچی دور بزند. در کودتا، ژنرالها دولت شریف را برکنار نموده و فرودگاه را تحت کنترل خود درآوردند. هواپیما تنها پس از آن که سوخت آن در حال اتمام بود، فرود آمد و مشرف کنترل دولت را در دست گرفت. شریف در خانه خود زندانی بود و سپس به تبعید فرستاده شد. او و دیگر رهبران دموکراتیک در پی آن از ورود به پاکستان ممنوع شدند. بر اساس یک گزارش، مخالفت بین مشرف و شریف در حول این محور دور می‌زد که نخست وزیر منتخب دموکراتیک آن کشور به یافتن راه حلی دیپلماتیک برای درگیری تمایل داشت.

رئیس جمهور وقت پاکستان، رفیق طرار تا ژوئن ۲۰۰۱ به تصدی خود ادامه داد. مشرف بطور رسمی در ۲۰ ژوئن ۲۰۰۱ درست چند روز پیش از دیدار مقرر خود برای مذاکره با هند در آگرا خود را رئیس جمهور پاکستان کرد.

کمی پس از روی کار آمدن مشرف، بسیاری از مردم به دادگاه این کشور تقاضاهایی مبنی بر تعیین صلاحیت وی جهت احراز قدرت عرضه کردند. در ۱۲ می ۲۰۰۰، دادگاه عالی پاکستان به مشرف دستور داد تا در ۱۲ اکتبر ۲۰۰۲ انتخابات سراسری را برگذار نماید. در تلاش برای مشروعیت دادن به ریاست جمهوری خود، او قول داد که به تلاشش پس از رسیدن به احیاء دموکراسی ادامه دهد، او همه پرسی را در ۳۰آوریل،۲۰۰۲ برای تمدید دوره ۵ساله ریاست جمهوری خود پس از انتخابات اکتبر برگزار کرد. اما، همه پرسی توسط اکثریت گروه‌های سیاسی پاکستانی بایکوت شد، که بعدها شکایت کردند که انتخابات به شدت یک انتخابات صوری بوده، و تعداد کل رای دهندگان بر اساس بالترین تخمینها، ٪۳۰ یا کمتر بوده است. چند هفته بعد، مشرف در تلویزیون حاضر شد و به خاطر " اختلالات" در همه پرسی از مردم پوزش خواست. همچنین مشرف به زور تعدادی از قضات دادگاه عالی پاکستان را برکنار کرد. این افراد شامل قاضی تقی عثمانی می‌شد که یک مقام جهانی در قانون مالیه بین‌المللی و قانون مشروطه داشت. سردبیران روزنامه‌هایی که همچون سردبیر روزنامه بلوچستان پست مخالف مشرف بودند نیز تبعید شدند.

انتخابات عمومی در اکتبر۲۰۰۲ برگذار شد و اکثریت کرسی‌های مجلس پاکستان توسط حزب مسلم لیگ پاکستان در اختیار گرفته شد اما احزاب مخالف مشرف بطور موثر برای یکسال مجمع ملی پاکستان را به حالت فلج نگهداشتند. این بن بست در دسامبر ۲۰۰۳ با توافق با حزب متحد مجلس در جهت ترک ارتش در ۳۱ دسامبر ۲۰۰۴ به اتمام رسید. او نهایتا" از عمل به قول خود خودداری نمود. با حمایت این حزب، قانونگذاران طرفدار مشرف توانستند دو سوم اکثریت مطلق آراء را که برای تصویب اصلاحیه هفدهم برای قانون اساسی پاکستان لازم بود به دست آورند، که کودتای ۱۹۹۹ مشرف را در گذشته و بسیاری از احکام وی را مشروعیت می بخشید.

ر رای اعتماد مورخه ۱ ژانویه ۲۰۰۴، مشرف با احراز ۶۵۸ رای از مجموع ۱۱۷۰ رای در انتخابات هیئت انتخاب کنندگان، بر اساس قانون اساسی پاکستان در پست ریاست جمهوری تا اکتبر۲۰۰۷ به عنوان رئیس جمهور ابقاء شد.

مشرف در جریان حمله آمریکا به افغانستان به نفع دولت آمریکا وارد عمل شد و خطاب به مردم پاکستان اظهار داشت که با این که وی از طالبان حمایت می‌کرده، اما پاکستان از حمایت آنها برگشته، چرا که پاکستان درگیر خطر (حمله) از سوی اتحاد هند و آمریکا است. وی در ۱۲ ژانویه ۲۰۰۲، نیز در یک سخنرانی علیه افراطی گرایی اسلامی علنا" هرگونه اقدامات تروریستی را محکوم کرد.

در زمان ترور بی نظیر بوتو نیز هیچ گروهی مسئولیت قتل بی‌نظیر بوتو را برعهده نگرفت اما دولت وقت پاكستان به سهل انگاری در حفاظت از جان خانم بوتو متهم شد

در ۴ دسامبر۲۰۰۳، ژنرال مشرف از یک اقدام تروریستی جان سالم بدر برد زمانی که یک بمب قدرتمند چند دقیقه پس از آن که گروه بسیار حفاظتی بدرقه وی از روی پل راولپندی عبور کردند. این سومین مورد از یک چنین تلاشهایی در طی حومت ۴ ساله وی بود. ۱۱روز بعد، در ۲۵ دسامبر۲۰۰۳، دو بمبگذار انتحاری کوشیدند تا مشرف را ترور نمایند، اما ماشینهای حامل بمب آنها نتوانست رئیس جمهور را بکشد، در عوض ۱۶ نفر به این وسیله کشته شدند. مشرف تنها بر اثر شیشه ضد گلوله جلوی اتومبیل خود از مهلکه جان سالم بدر برد. ظاهرا" امجد فارق یک شبه نظامی به عنوان مظنون جهت سازماندهی این گونه تلاشها محسوب شده و و او در سال ۲۰۰۴ پس از یک دوره تعقیب گسترده از سوی نیروهای پاکستانی کشته شد.

پرویز مشرف

پرویز مشرف، سرانجام در ۱۸ اوت ۲۰۰۸، در یک سخنرانی تلویزیونی، استعفای خود را از مقام ریاست جمهوری پاکستان اعلام کرد. آقای مشرف با دفاع از عملکرد 9 ساله دولت خود، گفت که به خاطر منافع کشور استفعا می‌دهد و آینده خود را به قضاوت مردم واگذار می‌کند. او نخستین رئیس جمهور پاکستان بود که از این مقام کناره گیری کرد.

در شرایط حکومت مشرف و دو سال پیش از ترور بی‌نظیر بوتو در حالی که وی رهبری حزب مردم را برای مبارزه با دولت پرویز مشرف بر عهده داشت، دولت بوش مبلغ 22 میلیون دلار را برای تقویت احزاب سیاسی در پاکستان تخصیص داد. مطابق با اسناد وزارت امور خارجه آمریکا، این کشور معادل 22 میلیون دلار برای استقرار برنامه‌های دمکراسی در پاکستان در سال 2006 تخصیص داده است. بخش اعظم این مبلغ برای کمیته انتخاباتی که زیر نظر پرویز مشرف است درنظر گرفته شد. این 22 میلیون دلار تنها بخش کوچکی از 6/1 میلیارد دلار کمکی بود که آمریکا در سال 2006 به پاکستان ارائه داد. این مقدار معادل ارزش موتور جت و لوازم یدکی بالگردهایی است که پاکستان در سال 2006 به کمک بودجه آمریکا خریداری کرده بود. در سال گذشته زمانی که قدرت سیاسی پرویز مشرف متزلزل شده بود، دولت بوش تلاش بسیار زیادی برای برقراری ارتباط با گروه‌های مخالف به عمل آورد که از جمله آن می‌توان به اعزام کارشناسان به گروه‌های مخالف اشاره کرد. این شرایط در حالی پدید آمد که دولت مشرف در این راه تلاشی به خرج نداد. با توجه به کمک های آمریکا، نهایتا مشرف موافقت کرد که بی نظیر بوتو در پاکستان حضور یابد اما امروز این مساله مطرح است که سازمان‌های اطلاعاتی این كشور در ترور بی‌نظیر بوتو تدابیر جدی تری را اتخاذ نکرده اند.

براساس گزارش سازمان ملل متحد، نیز سهل انگاری در محاسبات امنیتی برای حفظ جان بی نظیر بوتو از سوی دستگاههای مسئول تحت مسئولیت دولت مشرف باعث وقوع چنین حادثه‌ای اعلام شده است. این گزارش در حالی از بی تدبیری مشرف در این خصوص خبر داده است که مقام‌های پاكستان می‌گویند ترور بی‌نظیر بوتو، توطئه بین‌المللی بوده و از سازمان ملل متحد خواستند درباره آن تحقیق كند.

در زمان ترور بی نظیر بوتو نیز هیچ گروهی مسئولیت قتل بی‌نظیر بوتو را برعهده نگرفت اما دولت وقت پاكستان به سهل انگاری در حفاظت از جان خانم بوتو متهم شد و هدف انتقاد مخالفان قرار گرفته است. رهبران حزب مردم پاكستان نیز با استناد به نتیجه‌گیری‌های گزارش كمیسیون تحقیقات سازمان ملل، پرویز مشرف، رئیس جمهور سابق پاكستان را مسئول ترور بی نظیر بوتو، نخست‌وزیر اسبق این كشور معرفی كرده و اعلام داشتند كه وی نتوانسته امنیت لازم را برای بوتو تامین كند.

پاكستان هشت مقام خود از جمله افراد پلیس مسئول امنیت بی‌نظیر بوتو، نخست وزیر ترور شده‌ پاكستان را پس از انتشار گزارش سازمان ملل مبنی بر اینكه حفاظت از وی ضعیف بوده بركنار كرده است

حزب مردم پاكستان بر عزم و قاطعیت خود برای به محاكمه كشاندن تمام عاملان این اقدام جنایی از جمله مشرف تاكید دارد. اما این اتهامات از سوی پرویز مشرف رئیس جمهور سابق پاکستان نیز بی پاسخ نمانده است. حاكم نظامی سابق پاكستان با اشاره به اینكه وی در زمان ترور بی‌نظیر بوتو، قدرتی در اختیار نداشت، اظهار نموده است كه نخست وزیر وقت پاكستان با توجه به قدرت اجرایی و امنیتی كه از آن برخوردار بود باید در این باره پاسخگو باشد. بر اساس ادعای مشرف، در زمان ترور بوتو، شوكت عزیز كنترل امنیت كشور را در اختیار داشت بنا بر این متهم كردن وی (مشرف) به دست داشتن در قتل نخست وزیر اسبق پاكستان(بوتو) بی‌پایه و اساس است. رئیس جمهور سابق پاكستان در ادامه اظهاراتش، به طور ضمنی اتهامات برخی از مقامات و سازمانهای پاكستان به وی مبنی بر سهل انگاری در برقراری فضای امنیتی مناسب برای بوتو اظهار نموده است كه شوكت عزیز به عنوان نخست وزیر پاكستان، امنیت این كشور را در دست داشت و رئیس جمهور در این گونه موضوع‌ها دخالت نمی‌كرد.

پاكستان هشت مقام خود از جمله افراد پلیس مسئول امنیت بی‌نظیر بوتو، نخست وزیر ترور شده‌ پاكستان را پس از انتشار گزارش سازمان ملل مبنی بر اینكه حفاظت از وی ضعیف بوده بركنار كرده است. به هر حال بازتابهای انتشار گزارش اخیر سازمان ملل متحد در خصوص مرگ بی نظیر بوتو، به نوعی دیگر تقابل پرویز مشرف و آصف علی زرداری را تشدید نموده است. سعود عزیز رئیس اداره پلیس وقت راولپندی، یاسین فاروق رئیس واحد عملیات، خرم شهزاد ورایچ رئیس پلیس منطقه راول تائون، عرفان الهی بخشدار اسبق راولپندی، سید اشفاق انور رئیس دفتر پلیس راولپندی و چوهدری عبدالمجید معاون رئیس كل پلیس ایالت پنجاب را كه هم اكنون نیز در پستهای مهم مشغول وظیفه بودند، مشمول فهرست ممنوع الخروج‌ها قرار گرفته اند. به علاوه ژنرال بازنشسته حمید گل و سرتیپ بازنشسته اعجاز شاه رئیس اسبق سازمان اطلاعات نیز مشمول این فهرست قرار گرفته اند.

حال در این شریط باید منتظ بود و دید که تحفقیقات بیشتر به کجا می آنجامد و دولت پاکستان در این زمینه چه تدابیری اتخاذ می کند. آیا این بار نیز پاکستان در بن بستی سیاسی فرو میرود و یا به گونه ای دیگر از این باتلاق برون می جهد.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 144
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()